(ترسم اینست ، نیایی نفسم تنگ شود)
نغمه ی سینه ی مستانه بد آهنگ شود
تو نیائی همه ی سرو و گل و لاله ی باغ
به خزانی برسد ، خسته و بی رنگ شود
ترسم اینست که سر مست نباشم بی تو
ساغر و جرعه ی مستی همه کم رنگ شود
یا که انگور شود ، کشمش خشکیده ی سبز
بهرِ سوغات شدن ، با نخود همسنگ شود
تو نیائی همه ی شهر بهم میریزد
بینِ عقل و خِرَدو عاشقی ام جنگ شود
ترسم اینست که امروز نیایی فردا
همه دلدادگی ام زیرِ گل و سنگ شود
صبحِ امید بمیرد ز (سپهر) م بی تو
صبحِ من شام شود ، ماه سیه رنگ شود
#سپهر
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃