آشفته بازار (اجتماعی)
برای ناله ها حنانه ای نیست
برای گریه هامان شانه ای نیست
رفاقت ، بویِ بی مهری گرفته
نه مِهری و دگر مهرانه ای نیست
صدف های زیادی دیدم ، اما ...
درونِ سینه ها دردانه ای نیست
درین آشفته بازارِ رفاقت ....
هزاران دام هست و دانه ای نیست
نه سَر مانده نه سودائی نه عشقی
برایِ عاشقی جانانه ای ، نیست
تمامِ عاشقان شمع اند افسوس ...
به وقتِ سوختن ، پروانه ای نیست
دگر کوهی نمی لرزد زِ تیشه
درین ره غیرتِ مردانه ای نیست
نه لیلائی ، که تا مجنون بسازد
نه مجنون و دلِ دیوانه ای نیست
نه رادی ، نه مرادی ، نه مریدی ...ِ
زعیمِ عاقل و فرزانه ای ، نیست
خداوندا ،، بگو ما را گنه چیست ؟
که ما را محرم و هم خانه ای نیست
برایِ شب پرستان باغِ زیباست !!!
برایِ عاشقان گلخانه ای نیست !!!
برایِ جغدها ، گرم است بازار !!!
برایِ بلبلان ، کاشانه ای نیست !!!
خدایا ،، غیر تو ،، عادل ندیدم
درین دنیا عدالت خانه ای نیست
بپا خیز ، ای (سپهرِ) عالم آرا ...
همه مستُ ولی مستانه ای نیست
#سپهر
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃