فردا (مثنوی )🌻
ز فردا بترس ای جوان دلیر
که فردا نباشد کسی دستگیر
به امروز باید بکاری گلی
که فردا نشیند برش بلبلی
بکاری اگر بذر عشقی به دل
نباشی به فردا ز سودش خجل
بخند و ببر غصه ها را زیاد
بده توشه های غمت را به باد
بنا کن ز صدقت بنایی بلند
که فردا ز جودش نیابی گزند
بکوش ای جوان وقت یاری شده
بدان شیوه فردا بهاری شده
چو امروز ز تو خاطری شاد شد
بر و بوم فردایت آباد شد
چو آزرده دل از تو دلشاد گشت
ثنایش کند بر تو آباد دشت
چراغی شدی گر سیه خانه را
شدی شمع اگر مر تو پروانه را
خدایت ز تو ره مهیا کند
دل و دیده روشن امضا کند
چو امروز گرفتی ید ناتوان
شدی همدم خالق جاودان
به فردا خدا یاریت میکند
به بحر غنی جاریت میکند
گر امروز به لنگی شدی تکیه گه
نباشد به فردات سنگی به ره
چو امروز کشتی جوئی خوار و زار
که گندم زآن ناورد کشتزار
نشاید عوض گندم و جو بدان
نمائی درو هر چه کشتی همان
به کشت و درو فاصله عمر توست
سپهرا نما انتخابی درست
به فردا بیندیش و جهدی نما
برین جهد با جانت عهدی نما
به امروز باید که رنجی بری
که فردا ز آن بار گنجی بری
#سپهر
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃