خونِ مباح
دوشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۷، ۱۲:۴۰ ق.ظ
بارالها ، تو بدان ، ما همه اغیار شدیم
بی دوا ، خسته ز تب ، عارض و بیمار شدیم
کو طبیبی ؟ که کنون چاره کند دردِ مرا
زِ مَرَض خسته شدیم و ز جفا خوار شدیم
بی سبب نیست که زالو بمکد خونِ مرا
نه طبیب و نه دوا ، طعمه ی خونخوار شدیم
ساقیا ، خون مباح است ؟ درین شهر مگر؟
که به زالو صفتان ، جمله بدهکار شدیم؟
اینچنین نیست که ما لب نگشاییم و بدان
ما درین دام ، نه امروز ، گرفتار شدیم
شاید این بیشه ی ویرانه ندارد شیری
که خوراکِ زغن و کرکس و کفتار شدیم
پس بدانید چرا خشک شده ابرِ (سپهر )
چون گرفتارِ چنین قومِ ستمکار شدیم
#سپهر
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
۹۷/۰۷/۱۶