اشعار شاعر معاصر مصطفی سپهرنیا (سپهر)

غزلیات اجتماعی ، عارفانه ، عاشقانه ، رباعیات ، مثنوی ، دوبیتی

اشعار شاعر معاصر مصطفی سپهرنیا (سپهر)

غزلیات اجتماعی ، عارفانه ، عاشقانه ، رباعیات ، مثنوی ، دوبیتی

شعب ابیطالب(اجتماعی )

جمعه, ۲ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۱۴ ب.ظ


بارالها نظری بر من و ما واجب شد 

نِی ، تراشیده شد و جای قلم قالب شد 


رفته مکتب ، دو سه خطی بنویسد ، آقا 

آمد امروز در اندیشه ی خود کاتب شد 


قلمش در کف و اندیشه تهی از دادار 

مسندش اسب چموشی شد و او راکب شد 


وقت وعظ و سخن از خانه ی ملت میگفت

که بجای همه بر خوانِ کرم نایب شد


گاهِ جان کندنِ ما هیچ نبودش اثری

آنکه بر سفره ی امروزه ی ما طالب شد 


عرصه ی نون و قلم حجره ی دلالی شد 

دست در دست خدا داد ولی کاسب شد 


هر کسی لب بگشودش ، دهانش بستند 

بانگ دادند که او کور و کر و کاذب شد 


ما دهان بسته نشستیم خدایا تو بدان 

نه فقط جام می ام ، میکده را صاحب شد


آنکه بُردَست به یغما وطنم را ای دوست 

جامه ی زهد به تن داشت ولی غاصب شد 


از (سپهر)و مه و خورشید و فلک هیچ مگو

بارالها وطنم ، شعب ابیطالب شد 


                                #سپهر


🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۶/۰۲
مصطفی سپهرنیا (سپهر ) ۰۹۱۲۱۹۴۲۳۴۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی