شعب ابیطالب(اجتماعی )
جمعه, ۲ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۱۴ ب.ظ
بارالها نظری بر من و ما واجب شد
نِی ، تراشیده شد و جای قلم قالب شد
رفته مکتب ، دو سه خطی بنویسد ، آقا
آمد امروز در اندیشه ی خود کاتب شد
قلمش در کف و اندیشه تهی از دادار
مسندش اسب چموشی شد و او راکب شد
وقت وعظ و سخن از خانه ی ملت میگفت
که بجای همه بر خوانِ کرم نایب شد
گاهِ جان کندنِ ما هیچ نبودش اثری
آنکه بر سفره ی امروزه ی ما طالب شد
عرصه ی نون و قلم حجره ی دلالی شد
دست در دست خدا داد ولی کاسب شد
هر کسی لب بگشودش ، دهانش بستند
بانگ دادند که او کور و کر و کاذب شد
ما دهان بسته نشستیم خدایا تو بدان
نه فقط جام می ام ، میکده را صاحب شد
آنکه بُردَست به یغما وطنم را ای دوست
جامه ی زهد به تن داشت ولی غاصب شد
از (سپهر)و مه و خورشید و فلک هیچ مگو
بارالها وطنم ، شعب ابیطالب شد
#سپهر
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
۹۷/۰۶/۰۲