نقطه پایان
چهارشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۴۹ ب.ظ
امروز پریشان پریشانی خویشیم حنانه ترین دیده ی بارانی خویشیم
ازگردش این چرخ و فلک هیچ ندیدیم سرگرم پریشانی و حیرانی خویشیم
باریزش بهمن به سرخانه شکستیم دلسردترین فصل زمستانی خویشیم
هم ناله ی آهیم و هم آوای سکوتیم آبادترین شانه ی ویرانی خویشیم
افسره ترین زمزمه ی وقت دعائیم بی روح ترین رهبر روحانی خویشیم (نفس لوامه )
گم کرده ی راهیم و به مقصد نرسیدیم چون پشت سر رهبر شیطانی خویشیم (نفس اماره )
محراب نشین بوده و سجاده پرستیم بیهوده ترین داغ به پیشانی خویشیم
نه کعبه ی جانیم و نه مصلوب صلیبیم تسلیم ترین فرد مسلمانی خویشیم
مغضوب خدائیم و زمین خورده ی آدم بیگانه ترین آدم مهمانی خویشیم
چون بلبل کز کرده به کنج قفس خویش دور از گل و گلزار و غزل خوانی خویشیم
مهتاب سپهریم ولی در پس ابریم محجوب ترین چشمه ی کیهانی خویشیم
هرکس به شروعی دل خود خوش کند اما مامنتظر نقطه ی پایانی خویشیم
۹۷/۰۵/۲۴