مژده ی باران(غزل عاشقانه )
چهارشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۷، ۰۱:۲۶ ق.ظ
منِ بی جان چه نشستم صنما ، که بیایی و به من جان بدهی
به کویری که زِ من ساخته ای ، برسی مژده ی باران بدهی
تبِ این بادبه امروز از توست ، شبِ بی شادیِ امروز از توست
کاش در لحظه ی تنهایی و تب ، برسی مژده ی درمان بدهی
قفسِ سینه برایم بی تو ، آهِ آدینه برایم بی تو
کاش ای کاش به تنهایی من ، برسی مژده ی پایان بدهی
جایِ گیسو ،،،به پریشانیِ باد ، یا به شیرینِ جدا از فرهاد
کاش ای کاش نسیمِ سحری، برسی مژده ی جانان بدهی
کاش با این همه شیدایی من ، برسی در شبِ یلدایی من
یا به این حالِ زلیخایی من ، مژده ی یوسف کنعان بدهی
شد (سپهرِ) دلِ من رنگِ شراب ، برسان مستیِ این حالِ خراب
کاش جایِ خبر از جرعه ی ناب ، مژده ی ساقیِ مستان بدهی
#سپهر
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
۹۷/۰۸/۰۲