اشعار شاعر معاصر مصطفی سپهرنیا (سپهر)

غزلیات اجتماعی ، عارفانه ، عاشقانه ، رباعیات ، مثنوی ، دوبیتی

اشعار شاعر معاصر مصطفی سپهرنیا (سپهر)

غزلیات اجتماعی ، عارفانه ، عاشقانه ، رباعیات ، مثنوی ، دوبیتی

بادِ مشرقی(اجتماعی )

چهارشنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۷، ۰۱:۰۴ ق.ظ


چرا زِ مشرقِ ایران ، نمی وَزَد بادی 

زِ ما امامِ رضا هم ، نمی کند یادی 


هزار غصه هزاران غم است و درد اینجا 

نه حاکمی نه وزیری ، رَسَد به فریادی 


گلویِ تنگِ مرا ، بغضِ دیگری گیرد 

کجاست کشورِ ما و ، کجاست آبادی؟


ببین امامِ رضا ، آتشی بپا کردند 

که سوخت بالِ قشنگِ فرشته ی شادی


زِ آتشی که بپا شد ، بسوخت قامتِ عشق 

نمانده دامنِ شیرین و ، دستِ فرهادی 


اگر چه قولِ رهایی ، به جمع ما دادند 

کجاست قولِ رهایی ، که داده آن هادی؟


نه مکتبی که در آن کودکی امان گیرد 

نه مانده نخبه ی شهرو ، نه مانده استادی 


ببین به جانِ جوادت ، وطن شده ویران 

زِ سوزِ چله ی بهمن ، نمانده بنیادی 


مرا نرفته زِ خاطر ، سرورِ آهو که 

به حرمتِ تو رها شد زِ چنگِ صیادی 


بیا و ُ آهویِ ما را ، زِ چنگشان برهان 

رسان به ما زِ سپهرَت ، سرورِ آزادی 


                                    #سپهر 


🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۱۸
مصطفی سپهرنیا (سپهر ) ۰۹۱۲۱۹۴۲۳۴۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی