اشعار شاعر معاصر مصطفی سپهرنیا (سپهر)

غزلیات اجتماعی ، عارفانه ، عاشقانه ، رباعیات ، مثنوی ، دوبیتی

اشعار شاعر معاصر مصطفی سپهرنیا (سپهر)

غزلیات اجتماعی ، عارفانه ، عاشقانه ، رباعیات ، مثنوی ، دوبیتی

آرزوی عدالت

سه شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۷، ۰۱:۰۳ ق.ظ


برای صبح صداقت ، دلِ وطن تنگ است

بجایِ صبحِ صداقت  ، طلوعِ نیرنگ است


نسیمِ صبحِ سعادت ، نمی وزد اینجا     

فلق به زلفِ شب آلود خود سیه رنگ است


تلالوئی نکند ، گوهرِ صداقت ...چون 

جوابِ آینه ها یا کلوخ ، یا سنگ است


دگر زِ برکه نروید ،  شکوفه ی مهتاب 

شنیده بود  که این برکه جایِ خرچنگ است


به بیشه ای که دگر شیر نر نباشد شاه 

شغال ماده در آن بیشه زار ، سرهنگ است


شکوهِ شهرِ تمدن ، به زیرِ پا له شد 

از آن دمی که خرافه ، شکوهِ فرهنگ است 


اگر یکی شده قارون و دیگری مفلس

میانِ سارق و داروغه ها ،  هماهنگ است 


درین میانه کسی هم ، به دادِ ما نرسد 

گمان کنم کهِ خرِ  دادیارمان ، لنگ است 


اگر غروبِ عدالت ، نویدِ دلتنگی ست 

یقین طلوعِ عدالت همیشه خوشرنگ است 


قسم به ماهِ سپهر و شراره ی خورشید 

میانِ ما و سعادت ، هزار فرسنگ است 


                                   #سپهر 


🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۶/۱۳
مصطفی سپهرنیا (سپهر ) ۰۹۱۲۱۹۴۲۳۴۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی