اشعار شاعر معاصر مصطفی سپهرنیا (سپهر)

غزلیات اجتماعی ، عارفانه ، عاشقانه ، رباعیات ، مثنوی ، دوبیتی

اشعار شاعر معاصر مصطفی سپهرنیا (سپهر)

غزلیات اجتماعی ، عارفانه ، عاشقانه ، رباعیات ، مثنوی ، دوبیتی

گنهکار

جمعه, ۹ شهریور ۱۳۹۷، ۰۳:۳۶ ق.ظ


آنکه سرمست زِ مینایِ شرابش بودم

سالها معتکفِ چشمِ خرابش بودم 


بر سرم نیست هوایِ می و میخانه ولی ..

روز و شب در هوسِ جرعه ی نابش بودم


دلِ بی تابِ مرا برده به دارِ زلفش 

همچو حلاج گرفتارِ طنابش بودم 


دیده می گفت : ندیدست چنین تازه گلی 

بِسترم گفت که سر مستِ گلابش بودم 


دلق و سجاده رها کرده ام از شوق وصال 

صد گنه کردم و در فکرِ ثوابش بودم 


نورِ مهتاب و سپهرم همه از دولت اوست 

بی سبب نیست که من در تب و تابش بودم


همه تقصیر از او بود ، که شاعر ماندم 

ور نه تسلیمِ خداوند و کتابش بودم 



                                    #سپهر



🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۶/۰۹
مصطفی سپهرنیا (سپهر ) ۰۹۱۲۱۹۴۲۳۴۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی