بی نام و نشان
پنجشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۳۱ ب.ظ
مرد بی نام و بی نشانه منم ، خسته از رنجِ خوان و خانه منم
بهرِ ماندن همه بهانه تویی ، عاشق عشق بی بهانه منم
تو همایِ نشسته بر قافی ، فاتح قله های اَعرافی
من شباویزِ قامتِ سحرم ، غرقِ در هق هق شبانه منم
من کویرم کجاست بارش عشق ؟ تا کنم سجده در ستایش عشق
آنکه جایِ شقایقِ عاشق ، زده در خونِ خود جوانه منم
باده نوشیده مست او شده ام ، مست جام الست او شده ام
خونِ خود را حلالِ او کردم ، آه،،منصورِ این زمانه منم
شرمسارم ، سلاله ی هوسم ، بی گنه در میانِ این قفسم
جرمِ من اشتباه آدم بود ، حاصلِ کارِ مجرمانه منم
باید از دام ها رها باشی ، تا دلاویزِ کبریا باشی
از زمین تا سپهر پر بکشی ، تا بگویی که جاودانه منم
#سپهر
🌺🍃🌺
۹۷/۰۵/۲۵